گر انسان عاشق نباشد ، نمی تواند زندگی کند.
عشق به خورشید ، به دلیل روشنایی اش.
عشق به خود ، به دلیل روح بزرگ خود.
عشق به مادر و پدر که خدایان دومش هستند.
عشق به لباسی که می پوشد برای این که او را از شرم باز دارد.
عشق به آسمان زیرا به او اجازه می دهد که در زیرش زندگی کند.
عشق به برگ های خشک ، به دلیل بزرگیشان ، زیرا برای نوازش گوش تو حاضر به شکستن
می شوند.
عشق به مهتاب ، زیرا به تو امید میدهد که روشنایی پس از آن می آید.
و شاید عشق به همنوع...
و عشق به خداوند ، زیرا به تو اجازه می دهد که صبح از خواب برخیزی و دوباره می توانی
خورشید را ببینی...
و همین که میتوانیم عشق بورزیم ، خود دلیل قاطعی است ، که خداوند وجود دارد.
پس خداوند هست ... ما هستیم... عشق هست
کسی که پر از عشق است، پر از خود خداست.
خدا همین جا در خانه است؛
این ما هستیم که برای قدم زدن بیرون رفته ایم…